Get Mystery Box with random crypto!

Les francophones

Logo de la chaîne télégraphique francophone2 - Les francophones L
Logo de la chaîne télégraphique francophone2 - Les francophones
Adresse du canal : @francophone2
Catégories: Langues
Langue: Français
Abonnés: 589
Description de la chaîne

Parlons Français
🔴🔴تدریس وترجمه انگلیسی وفرانسه/تبلیغ و تبادل لینک در کانال: @sagittaire

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


Les derniers messages 2

2021-03-10 14:55:23 Les expressions (1)

Mettre l'eau à la bouche: دهان را آب انداختن
Ecartez-vous de là: از آنجا کنار بروید
Ecarquiller des yeux: چشم از حدقه بیرون زدن
Ce mot m'a échappé: این حرف از دهانم پرید
Échapper à la vue: از دید پنهان ماندن
Échauffer la bile/ les oreilles: خون کسی را به جوش آوردن
Éclabousser: به رخ کشیدن
Éclater en sanglots: زیر گریه زدن
Econduire: دست به سر کردن، دک کردن
Écorner: به باد دادن
Être aux écoutes: گوش به زنگ بودن
S'écouter: به حرف دل خود گوش دادن
Ecrase! : ولش کن! بی خیال
Effaçons le passé: گذشته را فراموش کنیم
Faire tous ses efforts: نهایت تلاش خود را کردن
Ça m'est (bien) égal: برایم فرقی نمیکند
Eh! : هی! آهای
Eh bien! : خب، خوب
On l'a éjecté de la salle: او را از سالن بیرون کردند
Des parents éloignés: خویشاوندان دور
S' embêter: به کسی بد گذشتن
Emboîter le pas à qqn: پا جای پای کسی گذاشتن
Se tenir en embuscade: به کمین نشستن
Émettre de la musique: موسیقی پخش کردن
Emmerder: آدم حساب نکردن
S'emmitoufler: خود را خوب پوشاندن
Le gardien de but réussit à s'emparer du ballon: دروازه‌بان تونست توپ را بگیرد
N'empêche que j'ai raison: به هر حال حق با من است
Je ne peux pas m'empêcher de rire: نمیتوانم جلوی خنده ام را بگیرم
Montrez-moi vos emplettes: خریدتان را ببینم
J'en suis content: از این بابت خوشحالم، از او راضی ام
J'en veux: من از آن میخواهم
Enchérir: روی دست کسی بلند شدن
Encore! : باز هم! هنوز هم
Encourager: قوت قلب دادن به
Endoctriner: عقیده خود را به کسی القا کردن
Enfant trouvé: بچه سرراهی
J'ai enfin terminé: بالاخره کار را تمام کردم
Être enflé d'orgueil: باد به غبغب انداختن
Je vous le répète pour l'énième fois: برای صدمین بار به تو میگویم
Enjeu: بردوباخت
Il s'ensuit que: نتیجه میگیریم که
Qu'entendez-vous par cela? منظورتان چیست؟
Entendu! : باشه! قبول! موافقم! به چشم
Entonner la louange de qqn: هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
Il l'a envoyé promener/ paître: دکش کرد
Il a la tête sur les épaules: حواسش جمع است
Epier: درصدد کشف چیزی برآمدن
Épouser: قالب تن کسی بودن
Épouvantail: لولوی سرخرمن
Escalier roulant: پله برقی
Espèce d'idiot! : مرتیکه احمق
Espionner: زاغ سیاه کسی را چوب زدن
Présence d'esprit: حضور ذهن
Esquinter: پنبه کسی را زدن
Esseulé: بی کس
Donner l'estocade à un adversaire: ضربه کاری به حریف زدن
Étaler: پز چیزی را دادن
Eteignoir: آیینه دق
Etrenne: عیدی، هدیه سال نو
S'étriper: همدیگر را به قصد کشت زدن
Étuve: سونا
Euh! :
1- اوم : صدایی که نشاندهنده مکث در گفتار است
2- ای: در پاسخ به معنایی نه بله و نه خیر
Eurêka: پیدا کردم! یافتم
Être en éveil: گوش به زنگ بودن
S' éventer: خود را باد زدن
Mettre en évidence: در معرض دید گذاشتن
Évoquer le souvenir de qqn: خاطره کسی زنده شدن، یاد کسی کردن
Exceller: دست همه را از پشت بستن
Manger avec excès:پرخوری کردن
Excusez mon retard: ببخشید که دیر کردم
Prenez exemple sur votre ami: از دوستتان یاد بگیرید
Quelle existence! : این هم شد زندگی! به این هم میگن زندگی
Quelle est l'explication de ce refus? دلیل نپذيرفتنتان چیست؟
Exposer sa vie: جان خود را به خطر انداختن
Exquis: دلربا، تو دل برو
Extirper: تیغ زدن
#expression
@francophone2
236 views11:55
Ouvert / Commentaire
2021-03-10 14:54:35 Genre didactique: نوع آموزشی
Genre qui se donne pour but d'enseigner, d'une façon agréable, les principes d'une science ou d'un art. Dans ce genre on peut situer par exemple fable: court récit, qui se conclut par un enseignement clairement énoncé, appelé moralité. Les personnages sont souvent des animaux(ou des plantes) qui parlent et agissent comme ces hommes qu'on veut instruire
Ex: Les Fables, Jean de la Fontaine1668-1694
نوعی که هدفش آموزش دادن است به روشی دلپذیر اصول یک علم یا اصول یک هنر. ما میتوانیم فبل رو تو این نوع قرار دهیم که روایتی کوتاه که به آموزشی که واضح بیان شده ختم میشود که آن را نتیجه اخلاقی مینامیم. شخصیت ها اغلب حیوانات(یا گیاهان) که حرف میزنند و عمل میکنند مثل انسان هایی که میخواهیم به آنها تعلیم دهیم.
مثال: فبل ها،ژان د ل فنتن، 1668-1694
#littérature
@francophone2
209 views11:54
Ouvert / Commentaire
2021-02-06 12:20:24
285 views09:20
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 14:19:02 La différence entre du et dû :
تفاوت بین du و dû

Du:
کلمه du بدون اکسان جمع de+ le(article défini) است
La secretaire du directeur s'est absentée: منشی مدیر غایب است

Dû:
با اکسان اسم مفعول فعل devoir است و این اکسان برای تشخیص این دو میباشد.
La société a dû recruter un nouvel ingénieur:
جامعه باید یک مهندس جدید جذب کند(استخدام کند)
@francophone2
346 viewsedited  11:19
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 14:16:54 Soulever son chapeau : saluer
Se tapoter la tempe avec l’index: traiter de fou
Lever l’index: demander la parole ou attirer l’attention
Joindre les mains: prier, supplier
Se frotter la joue du revers de la main: exprimer son ennui
Remuer la tête de droite à gauche : non
Remuer la tête de bas en haut : oui
Éteindre la main, doigts écartés, en appuyant le pouce sur le bout du nez: faire un pied de nez, se moquer
#gestesigne
@francophone2
270 views11:16
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 14:11:02 Suffixes: پسوندها

Able: امکان بودن را نشان میدهد
Sèparable: قابل جدایی
Age: مجموعه اشیای از یک نوع یا نتیجه یک سری اعمال
Chantage: حق سکوت
Ateur: برای ساختن اسامی عامل یا صفت به کار میرود
Admirateur: ستایشگر
Crate/cratie: قدرت، نیرو
Démocrate: مردم سالار
Démocratie: مردم سالاری
Cycle: چرخه، دوره
Tricycle: سه چرخه
Game/gamie: ازدواج
Polygame: چند زنه، چند شوهره
Graphie: نوشتن
Photographe: عکاس
Ique: برای ساختن صفت به کار میرود
Poétique: شاعرانه، شعری
Isme: عمل یا تبلیغ سیاسی، اجتماعی یا مذهبی را نشان میدهد
Socialisme: سوسیالیسم
Logie: علم، سخن، حرف
Astrologie: اختر بینی
Mètre: اندازه
Baromètre: فشارسنج
Oir/oire: مکان یا ابزار را نشان میدهد
Dortoir: خوابگاه
Baignoire: وان
Phile: دوست
Francophile: فرانسه دوست
Scope: ابزاری که اجازه نگاه کردن میدهد
Téléscope: تلسکوپ
Scopie: عمل یا نتیجه نگاه کردن را نشان میدهد
Radioscopie: پرتوبینی
Théisme: که ستایش خدا معنی میدهد
Panthéisme: همه خدا انگاری
Thérapie: مداوا
Hydrothérapie: آب درمانی
#suffixe
@francophone2
249 views11:11
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 14:10:03 La différence entre voie et voix

Voix:
همه صداهای بیان شده از طریق تارهای صوتی(cordes vocales) و پیشتر بریم از طریق حرف را مشخص میکند. به معنای صدا میباشد.
La cantatrice mettait beaucoup d'émotion dans sa voix
آوازه خوان زن احساس زیادی را در صدایش قرار میداد.

Voie:
به معنای راه میباشد. مثل معنای اصلی(sens propre) در معنای مجازی(sens figuré) هم به کار میرود
Les voies de communication:
راه های ارتباطی
Etre sur la bonne voie:
براساس هدفی که دنبال میکنید، در مسیر خوبی قرار داشتن.
در دو اصطلاح ذیل:
voie de fait: acte de violence
En voie de: رو به ، در حال
Les pays en voie de dévéloppement: کشورهای در حال توسعه
Les animaux en voie d'extinction: حیوانات در حال انقراض
#différence
@francophone2
204 views11:10
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 14:09:22 La proposition adverbiale de concession: عبارت قیدی تضاد یا تقابل

این عبارت قیدی نشان میدهد که رابطه منطقی ای بین رخدادی که این عبارت و فعل اصلی بیان میکند وجود ندارد. علتی را بیان میکند که تاثیری قابل پیش بینی دارد
Elle est venue bien qu'elle soit malade: او هرچند مریض بود آمد

Mots de liaison: کلمات ارتباطی. کلماتی هستند که با آنها این نوع عبارت قیدی را بیان میکنیم
Bien que subjonctif هر چند که
Quoique subjonctif هر چند که
Encore que subjonctif هرچند که
Malgré que subjonctif علی رغم اینکه
نکته : دو عبارت quoique و encore que ادبی هستند و عبارت malgré que محاوره است
در بسیاری از عبارت های قیدی تضاد، اصطلاحی متعلق به این عبارت است که از راس عبارت جدا میشود و با ضمیر ربطی que میاد
Si têtu qu'il soit, il devra céder: هر چند که لجباز باشد باید تسلیم شود[ on dit aussi aussi têtu...., pour têtu (ادبی )، quelque têtu( خیلی ادبی ) et tout têtu ( هر چند )]
Quel que soit son talent, elle ne réussira pas: هر چند با استعداد باشد، موفق نخواهد شد
Où que:
به معنای هر جا میباشد. بعدش وجه التزامی (subjonctif ) میاد و در این وجه حتما باید فاعل ها متفاوت باشد ولی در این مورد فاعل ها میتوانند یکسان باشند
Où qu'il aille, il sera mal reçu : هر جا که بره ازش بد پذیرایی میشه

وجه (mode ) در این عبارت معمولا التزامی است
Si mince qu'il soit, un cheveu fait de l'ombre
یک مو حتی اگر یک تار باشه سایه نیست

عبارت tout...que هم با وجه اخباری و هم با وجه التزامی میاد
Tout ivre qu'il était, il a paru très intéressé:
هر چند هم که مست باشد، توجه همه را جلب کرد
Tout simple qu'il soit, je ne comprends pas ce texte:
هر چند هم ساده باشد، این متن را نمیفهمم
#grammaire
@francophone2
228 views11:09
Ouvert / Commentaire
2021-01-27 13:57:01 پلن های عضویت در کانال پرمیوم

یک ماهه ۱۰ تتر

پلن سه ماهه ۲۰ تتر

پلن دائمی 30 تتر

پلن تست ۴۸ ساعته ۳ تتر



فقط افرادی که تجربه کار با بایننس و ترید دارند می توانند در کانال ثبت نام کنند .

درصورت موافقت با قوانین و تمایل به عضویت در کانال پرمیوم به آیدی زیر پیام دهید


@sagittaire
205 views10:57
Ouvert / Commentaire